تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:56 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

فراه (پژواک اول جدی ٩٠): پانزده سکه تاریخی که دریک کوزه جابجا شده بود درمنطقه تاریخی در مرکز ولایت فراه کشف و به ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت تسلیم داده شد.

یک منبع ریاست امنیت ملی فراه که نخواست نامی از وی گرفته شود، امروز (اول جدی) به آژانس خبری پژواک گفت که این کوزه ، شام دیروز توسط تعدادی از جوانان از نزدیکی یک قلعه تاریخی در قریه دارآباد کشف شده بود.

به گفتۀ وی، این جوانان زمانی که می خواستند یک زمین در نزدیکی این قلعه را برای میدان فوتبال هموار کنند، یک کوزه را پیدا کردند.

منبع اظهارداشت که ازداخل این کوزه ١٥سکه تاریخی به دست نیروهای امنیت ملی افتاده که آنها را به ریاست اطلاعات و فرهنگ تسلیم داده اند.

فرید احمد ایوبی رئیس اطلاعات وفرهنگ فراه نیز به پژواک گفت این قلعه مربوط به قبل از میلاد بوده.

ایوبی اظهار داشت که شاهدان عینی از موجوديت مقدار زیادتری از سکه ها در درون این کوزه خبرمیدهند و به همین خاطر، آنها از طریق تلویزیون از باشنده گان محل خواسته اند تا اگر کدام سکه را با خود برده اند، آنرا پس بیاورند.

صابریکتن ازباشنده گان قریه دارآباد به پژواک گفت :«جوانا تراکتور را به دیوار قلعه بند کرده و دیوار ره چپه کدن که از زیرش یک کوزه پیدا کده وهرکس مصروف جمع کدن سکه شده و فرار کدن.»

وی احتمال داد که تعداد سکه ها بیش از صد دانه باشد؛ اما معلومات دقیق ارائه نکرد.

این در حالی است که سال گذشته نیز؛ تعدادی کوزه از ولسوالی لاش جوین ولایت فراه کشف شده بود که به ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت؛ تسلیم داده شده بود.

..

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:37 PM | نویسنده : بريالي محمدي

د فراه ولايت د ځينو ميوه جاتو

بيلابيل خصوصيات

 

ژباړه او برابرونکی: نجيب الله ‌‌‌‌‌ ادبيار

 

 عُناب

 عناب خوندوره ميوه ده اوهم د ډيرو گټورو دواگانو په كتار كښي تيريږي.

دا ميوه د بدن په زياد والي كښي مرسته كوي او هم د ماهيچو توان ډيروي.

په چيني دواگانو كښي دا ميوه د  ئيني ‌او د تريخي په غښتلی كولوكښي  گټه ځيني اخلي او د بولو د ډيرښت عامل هم گرځي .

د همدي ميوي پاڼي د ويني د توييدلو او د تبي مخنيوي كوي، او ويل كيږي د همدي ميوي پاڼي د ويښتيانو د اوږدوالي سره مرسته كوي . دا وچه ميوه ډيره ارامه ونكي، د سرطان ضد، د نفس تنگي ضد، د تبي ضد، مسكن، د اشتها ډيرول، د ويني د پاكولو، هضم، د زړه تكان، بيخوبي، د اعصاب ستړيا، او د شپي لخوا د خولی د توييدلو په درملنه كښي  مرسته كوي. دا ميوه د عضلاتو د غښتلو كيدو، د پوښتی او رگو د پاړسوب، د سوځيدلو او په عصبي ستونځو كښي گټه كوي.

درملن خاصيتونه:

دا ميوه ملايمونكي ده د هغي ایشول په اوبو يا شيدو كښي اراموونكي د اعصاب او د ستړيا ضد ده، په لږ توگه بولي ډيروي او لرگي يي قابض دي. دا ميوه د ويني د پاكيدو، فشار، او د غږ د ښه كيدلو لپاره گټه ځيني اخيستل كيږي.

 

انځر

انځر ډيره ويټامين لرونكي ميوه ده، دا ميوه د معدني، گټوروغوړو، او قندي موادو لرونكي ده.

د انځرو خوړل مخته تر ډوډي د هضم د سيستم ترشحي غدي په كار راوړي، اشتها ډيروي او معده هم خالي كوي. انځر خوړل خوله (عرق) ډيروي، سموم او نا كاره  غوړي د هغه خولی سره له مينځه ځي. د انځر وچه ميوه كوټي؛ او ښه بوي ورته وركوي د هغي څخه د انځر قهوه جوړوي،  په همدي نامه يي خلك پيژني او د توري غاړي، د ځگر ډير پاته شوي دردونو د درملني په ځاي كښي گټه ځيني اخلي، پدي دليل چي د گوگرد تيزاب لري نو د ويښتيانو د توييدلو مخنيوي كوي .

انځر د خولي د بد بوي له مخنيوي لپاره فرمايل شوي دي. ده انځر شيره كلكوي او پنير ځيني جوړوي. د انځرو د شيري مښوول پر ميخداني. غوښين خال له مينځه وړي برسيره پر دي همدا شيره كه د دردمن غاښ په سوري كښي كيږدو نو درد يي له مينځه وړي او انځر د ديگ په ژر پخولو كښي هم مرسته كوي.

ماخذ براي فراه نما: فراه دات كام

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:36 PM | نویسنده : بريالي محمدي

گرمی طاقت فرسای فراه

           با اینکه فراه رود یکی از دریاهای به نام افغانستان است و 320 کیلومتر طول دارد، اما به علتی که بر آن هیچ بندی جهت مهار آب در مواقع آب خیزی اعمار نشده و فقط در ماه های دلو، حوت، حمل، ثور و جوزا آب دارد و بقیه سال خشک و بی آب است. به این خاطر اقلیم فراه خشک و گرم میباشد. در ماه های سرطان و اسد، درجه حرارت در فراه به مثبت 50 درجه نزدیک میشود و چون در فراه برق وجود ندارد، لذا مردم در این ماه ها روزگار دوزخ سانی را پیش می برند. ماه اسد را فراهیان ((اسد آتشباران)) مینامند. در سرطان و اسد بعد از ده صبح گشت و گذار در بیرون ازخانه بسیار دشوار می باشد. برخی ها برای خود ((خارخانه)) می سازند. عموما" مقداری خار شتری را در یک در بند شمالی خانه روی هم انباشت کرده و هر نیم یا یک ساعت چند سطل آب برآنها پاش میدهند که با وزیدن شمال، دهلیز یا دالان را سرد می سازد.

با تمام این گرمی طاقت فرسا در ماه های سرطان و اسد، دهقانان فراهی به درو، دسته و خرمن می پردازند. این طبقه که 80 درصد باشندگان فراهی را تشکیل می دهند فشار اصلی گرمی را تحمیل کرده و با ریزاندن عرق به تولید نعمات مادی می پردازند. به این خاطر دهقانان فراهی هنوز چند پله زندگی را نگذرانده که سوختگی و چین و چروک رخسارشان را تسخیر مینمایند. درصورتی روزی بند بخش آباد و بند جیجه بر فراهرود و هاروت بسته شود و آب در جوهای فراه در کُل سال جریان یابد، مطمئناً" که در اقلیم فراه تغیرات جدی رونما خواهد شد. چون جریان دایمی آب از یک طرف باعث سرسبزی بیشتر روستاها می گردد که میتواند هوا را سرد و مرطوب نگهدارد و از سوی دیگر تبخیر آب باعث سرد نگهداشتن هوای ولایت می گردد، چیزیکه تا حال در مورد آن اقدامی صورت نگرفته است.  باری که نه تنها دهقانان که کارگران ساختمانی (بیشترین بخش کارگران این ولایت ) نیز به سینه می کشد.

این گرمی باعث میگردد که زمینه رشد مکروب ها و ویروسها را در این ولایت بیشتر مساعد سازد و به این خاطر امراض واگیر، مرگ و میر کودکان، رشد پشه ملاریا، همه گیر بودن توبرکلوز و گسترش زردی سیاه نسبت به بسیاری نقاط افغانستان در فراه بیشتر می باشد. 

منبع: مجله فراه/ شمارۀ اول

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:34 PM | نویسنده : بريالي محمدي

نمکسار فراه

در فراه نمکسار بسیار کلانی وجود دارد که مردم اطراف آن سالهای سال از آن استفاده می کردند. نمکسار در ولسوالی پشتکوه قلعه کاه و نزدیک به مرز ایران موقعیت دارد. به علت سالها رسوب سودیم و کلورین، با تشکیل سودیم کلوراید (Na Cl2)، این معدن بزرگ در این جا تشکیل شده که سالها مشکل مردم فراه را از ناحیۀ نمک مرفوع می ساخت.

40 سال قبل که از این معدن نمک استخراج می شد، دستفروشان دوره گرد، نمک را بر خربار کرده و دِه به دِه فریاد «ای نمک، این نمک» سر می دادند و چون در آن زمان بیشتر رابطه مبادله یا تبدیل جنس میان مردم وجود داشت، لذا نمک را در بدل گندم و جو سودا می کردند و از این درک خانواده های زیادی امرار معاش می نمودند.

از جاییکه بسیاری از زمین های فراه شوره زار است، لذا در جاهایی بسیار زمینۀ ساختن نمک مساعد بود. در داخل قلعۀ بزرگ و ویران فراه (شهر کهنه) نیز عده ای نمکریز به کار نمکسازی مصروف بودند. آنها نه تنها نمک های معمولی که نمک های کرستلی بسیار خوب جهت خوردن بادرنگ نیز تولید می کردند. همین حالا نیز شوره زار های فراه که مملو از این تیزاب  است و در تعامل خنثی سازی، این تیزاب را به آب و نمک تبدیل می نمایند، نمک آن به مصرف نرسیده، اما در رشد درختان انار و  زرع رشقه بسیار مؤثر می باشد.

 بعد از آنکه بازار های نمک افغانستان به روی تولید نمک ایرانی و پاکستانی باز شد، تولید، استخراج، خرید و فروش نمک فراهی از رونق افتاد و دیگر نه کسی این کار را پیش برد و نه نمک فراهی به بازار عرضه گردید. امروز بازار خود فراه در کنترول کامل نمک ایران قرار دارد که انواع آیودین دار و غیره آیودین دار آن فروش خوبی در بازار های هرات و فراه و نیمروز دارد. این نمکسار بسیار شفاف است و برای تصفیۀ آن پروسۀ بسیار ساده و کم مصرف ضرورت دارد.

در صورتی مردم قلعه کاه مثل گذشته به استخراج این نمکسار ادامه می دادند، حال قادر به تولید بهترین نمک در افغانستان می شدند و نه تنها مشکل خود را از این بابت مرفوع می ساختند که بازار های خود و پیرامون خود را از این بابت بی نیاز می ساختند. در صورتی سرمایه داران ملی فراه بر صنعت نمک خود سرمایه گزاری می کردند و تکنولوژی نسبتاً پیشرفتۀ این صنعت وارد وارد فراه می شد، علاوه بر اینکه برای مردم این منطقه سود خوبی به بار می آورد که بخش مهمی از بیکاران فراهی نیز به کار اشتغال می یافتند. اما سیاست اقتصادی بازار فروش معادن فعلی دولت افغانستان به زودی دست سرمایه گزاران چپاولگر را بر این معدن باز خواهد کرد و مثل سایر معادن کشور به یغما برده خواهد شد.

علاوه به نمکسار در فراه که معدنیست بسیار سطحی و مردم با ابزار عادی قادر به استخراج آن می باشند، در فراه معادن دیگری، مخصوصاً یورانیم (U) نیز وجود دارد که به سلسلۀ معرفی ثروت های روی زمینی در تحقیقات آینده، ثروت های زیر زمینی فراه را نیز معرفی خواهد شد، زیرا در شرایط کنونی که نسبت به هر چیزی در کشور ما دندان ها به سوی این معادن تیز شده، باید مردم بدانند که چه ثروتی و در کجا دارند و چگونه از آنها دفاع کنند.

منبع: مجله فراه/ شماره اول

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:22 PM | نویسنده : بريالي محمدي

ولایــــــــت فــــــــــــــــــــــراه

 

نمای خیلی دور از شهر باستانی فراه

شهر فراه از دو محله اصلی به نام یزدی و پشتو تشکیل شده است. گوبا در حدود زمان صفوی شخصی از یزد ایران و شخصی پشتوتبار هر یک قلعه‌ای در محل کنونی فراه بنیاد کردند که هنوز محلات مربوطه به تخلص ایشان نامیده می‌شوند.[۲]

ابو نصر فراهی از مردم این شهر بود.

نام ولایت فراه با ظهور ملالی جویا نماینده این ولایت در لویه جرگه قانون اساسی در مطبوعات داخلی و خارجی مطرح شد و سر زبانها افتاد.

در لغتنامهٔ دهخدا آمده: فراه شهري است نزديک به سبزوار هرات و از آنجاست ابونصر فراهي. طايفه اي از ملوک در آنجا حکمراني کرده اند که با پادشاهان سيستان قرابت داشته اند. معين الدين [ اسفزاري ] نوشته است که در يک فرسنگي فراه کوهي است که آن را بارندک خوانند و در آن کوه طاقي سنگي است که هميشه از آنجا آب مي چکد و مردم بدانجا به زيارت و طلب حاجت ميروند.

فراه یا فرا ؟


نخست ازهمه اين نكته را لايق تذكر ميدانم كه آيا كلمه «فرا» اصلاً‌بدون «ها» است يا «فراه» با اضافه «ها»؟
حال اگر اسم منطقه و اسم شخص آنرا ما خوذ از نام رودخانه «فراداتا» كه در اوستا مكرر بمعني (ترقي و نمو) آمده بدانيم، چنانچه ميدانند آنگاه نبايد در اخر كلمه حرف «ها» علاوه كرد، زيرا ايزاد «ها» در آخر كلمه نه تنها در معني آن تاثير سؤ مينمايد بلكه كلمه را از ريشه مسخ ميكند.

از لحاظ تاريخي هر قدر به ازمنه قبل از اسلام نگاه كنيم اسمي بصورت «فراه» نميبينيم. در نوشته هاي دوره اسلامي اين كلمه بصورت «فراه» و «فره» ضبط شده و ظاهراً نويسندگان اسلامي آنرا با كلمات «فر يا فره» «خره پهلوي خورن اوستايي هم ريشه دانسته اند كه فروغ و شكوه معني دارند» به عقيده محققين، قديمي ترين شهر و مركز ولايت، شهر كهنه فراه است. در متون عهد تيموري و صفوي حتي در متون عهد نادر افشار از شهر كهنه فراه بنام قلعه داوري ياد شده ولي بعد ها اين اسم بكلي فراموش گرديده و امروز از آن تنها بنام شهر كهنه ياد ميشود.

به عقيده مردم آنجا اين شهر در عصر فريدون به امر فريدون و با دست فريدون بنا شده و بدين نام فراه و نام شهر فراه كه مركز ولايت بوده نيز مأخوذ از نام فريدون است. در داخل شهر بقاياي سردابه ها و حوض هاي پخته ديده ميشود كه تاريخ آنرا تا عصر مدنيت اينجا ميتوان پيش برد. در زمان گذشته شاهان فراه قومي بزرگ و خاندان قديم بوده و با ملوك سجستان (زرنج) قرابت داشته اند امروز در تشكيلات جديد ملكي كشور جنوب آنرا ولايت نيمروز، شرق آنرا ولايت هلمند و كوهستان هاي غور، شمال آنرا ولايت هرات و قسماً غور و در غرب حدود آنرا سرحد ايران معين ميكند ارتفاع ولايت فراه از سطح بحر 757 متر تخمين شده و بصورت يك منطقه گرم و كم باران ولي داراي دشت هاي وسيع و زمين ها حاصل خيز است. حصص مركزي و جنوب غربي آن تابستان فوق العاده گرم دارد و زمستان آن خيلي خوب و مطبوع است. هواي اين منطقه در مزه و شيريني ميوه جات آنقدر مؤثر است كه نظير آنرا در جاهاي ديگر كمتر ميتوان سراغ كرد.

خاك فراه براي احداث باغهاي ميوه بسيار مناسب مي باشد. در ميان ميوه جات فراه از قبيل انار، انجير، زردآلو، سيب و انگور آن از نوع لعل بي نهايت شيرين و خوشگوار است انگور لعل داراباد مشهور است. از جمله حبوبات مشهور آن گندم، جو، جواري و ماش مي باشد كه در اين ولايت كشت مي شود صنعت گليم بافي و قالين بافي در اكثر خانواده هاي روستايي فراه رواج داشته و جز كارهاي عادي و روزمره زندگي دهاتي آنان به شمار ميروند. قالين بومدي قلعه كاه زياد مشهور است رودخانه فراه از عمده ترين آبريزها است كه آبش به هامون سابوري خالي مي شود طولش از سر چشمه آن كه سلسه سياه كوه است تا مصبش «هامُن سيستان» 320 كيلو متر تخمين گرديده كه از شمال شرق به جنوب غرب جريان دارد. فصل آبخيزي اين دريا را ماه هاي اخير زمستان و اوايل بهار تشكيل مي دهد اما پس از گذشت موسم آبخيزي كه غالباً از ماه حمل و ثور آغاز مي شود در اكثر اوقات سال خشك وبي آب است. در منطقه بالا بلوك رود خانه هاي ديگري نيز مانند «مالوند» و «زرمردان» موجود مي باشد كه پس از مشروب ساختن علاقه گلستان و روستاي زرمردان به رودخانه فراه ميپيوندند

همچنان رود ديگري بنام «سنگ فسان» در موازات فراه رود سراغ داده ميشود كه از كوه هاي «ناراهوك» سرچشمه گرفته و پس از مشروب نمودن علاقه ناراهوك و انشعاب نهرهاي كوچك از آن بعضا آبهايش را تا هامون «پوزك» نيز مي رساند درياي ديگري كه از ميان ولسوالي قلعه كاه گذشته و بعد از مشروب نمودن قسمتي از اراضي آن محل آبش را تا هامون سابوري ميرساند همانا‌ «هاروت رود» است. اين رود كه از سلسله ي سياه كوه منبع ميگيرد طول آن تا هامون 350 كيلومتر حساب شده و به سبب آنكه از وسط جيجه ميگذرد باسم «درياي جيجه» و پس از عبور از منطقه مذكور در ناحيه «انار دره» بنام «درياي هاروت» ياد ميگردد و اين از جمله هشت رودخانه اي است كه آب خود را به درياچه هامون مي ريزد.

در اين جا لازم است از آبدات و مزارات مشهور فراه چون مزار سيد محمد در قريه مزار، مزارشاه مبارك در قريه شاه مبارك مزار ابونصر فراهي در قريه رج، مزار شهداي كنسك در قريه كنسك و مزار سلطان امير قريه نوده در ده كيلومتري غرب شهر فراه ياد آوري كرد. در قريه نوبهار خرابه هاي شهري موجود است كه مردم آنرا به اسفنديار نسبت ميدهد و از فروعات اين خرابه ها قلعه هاي مشهور به پنج جفت گاو، چارماس، هفت سوراخ (آب سوراخ) برنگك و مساو موجود است. از آبدات ديگر فراه شهر كهنه فراه و كافر قلعه ميباشد، شهر كهنه فراه عموماً از گل و بطرز مخصوص بنام گنبدي ويك منزله ساخته شده و داراي ديوارهاي خيلي ضخيم بوده و خانه هاي آن مستحكم ميباشد چنانچه قرنها از تعمير اين خانه ها ميگذرد ولي در برابر همه تاثيرات جوي آنقدر مقاومت نموده كه اكثراً‌سالم و قسماً قابل استفاده اند. از آثار بس حيرت آور و شگفت انگيز فراه ساختمان عظيمي است از كك و كهزاد معروف به كافر قلعه در دوازده كيلومتري جنوب و شرق شهر فراه موجوده بر فراز كوه بچه ايكه در سطح تقريباً هموار زمين از سنگ سياه سخت تشكيل گرديده آباد شده است. شكل ظاهري اين كوه بچه طوري است كه قطر آن از سطح زمين به استقامت قله آن خورد شده ميرود و در آخرين مرحله ارتفاعش كه به شكل يك سنگلاخ عظيم اهرم مانند را نمايش ميدهد بدوتيغه خورد و بزرگ از هم جدا شده كه هر يك از تيغه ها قلعه هاي جداگانه اعمار گرديده اند. به عقيده مردم آنجا يكي از اين دو قلعه منسوب به كك و ديگرش منسوب به دختركك بوده كه توسط پل متحرك بهم وصل ميشده اند. ساختمانها در داخل قلعه بدون رواق ها و كمانها كه از خشت پخته و چونه ساخته شده بقيه تماماً از سنگ اصلي كوه برنگ سياه درست شده است. آنچه جالب توجه است همانا چاهي است كه بر فراز كوه و در عرض راه قلعه در دل سنگ ها با آلات و ادوات روزگاران قديم حفر گرديده اند. يكي از جاهاي پرشكوه و جالب توجه كوه « بي بي چه باران» است كه بر فراز يكي از ساغري هاي وسيع و مرتفع آن چك آبي وجود دارد كه آب بارانهاي زمستان و بهار در آن جمع شده و در تمام مدت تابستان و خزان بصورت ترشحات بسيار لطيف باران از آن ساغري فرو ميچكد. از آنجائيكه صعود بر قله اين كوه و ملاحظه دقيق اين ساغري براي مردم آنجا كاري آساني نيست لذا ريزش مداوم اين قطرات باران براي اكثريت مردم شكل معماي مقدسي را بخود گرفته است. بارندك محل ديگري در نزديكي قريه تخت و كمي بالاتر از پل كهنه فراه رود در مسير آبهاي رود خانه فراه ميباشد باراندك براي مردم فراه بهترين جايي براي صيد كردن ماهي ها بوده و آبشار آن براي هركس قابل ديدن ميباشد. كه بلندي آن از زمين ده متر است در كنار درياي فراه قرار دارد و يك محل ديدني است. مركز فعلي فراه متشكل از دو قسمت بنام يزدي و پشتو ميباشد كه در شمال و جنوب بازار واقع شده ظاهراً يزدي و پشتو منسوب به دو شخص معروف و متنفذ زمان هاي پيشين فراه بوده كه نبايد تاريخ آن از زمان صفويان ايران بيشتر بوده باشد. پس از آنكه شهر كهنه فراه در اثر خرابكاريهاي نادر افشار متروك شده يكي از اين دو شخصيت معروف محلي متخلص به يزدي (منسوب به يزد ايران) در اينجا قلعه اي براي سكونت خود بنا كرده كه بعداً بنام او معروف گشته است. و بالمقابل شخصيت ديگري از رجال فراه متخلص به «پشتون» منسوب به طايفه پشتونها براي خود و اقوام خويش قلعه بنا كرده كه بعدها بنام او مشهور گشته كه امروز از آن بنام بشتو ياد ميشود. از كتاب سيستان جلد دوم .

معلومات مختصر در باره ولایت فراه

 

1.    مساحت،حدود اربعه، موقعیت، ارتفاع و آب و هوا:

فراه با مساحت 47788 کیلومتر مربع سرزمینی است که در گوشه جنوبغربی افغانستان و در پهلوی سرحد کشور ایران قرار گرفته و طول البلد 62-11 درجه شرقی و عرض البلد 32- 22 درجه شمالی از آن میگذرد. (1)

حدود آنرا از شمال هرات، ازشمال شرق غور، از جنوب نیمروز، از جنوب شرق هلمند واز طرف غرب سرحد ایران تشکیل میدهد.

ارتفاع آن از سطح بحر 757 متر تخمین گردیده (2) ، اقلیم آن نیمه صحرایی بوده تابستان آن فوق العاده گرم و زمستان کم باران دارد.

درجه حرارت آن متغیر است. در تابستان« 45» درجه و درزمستان تا « 5- »  درجه سانتی گراد تنزیل میابد. (3)

2.    وجه تسمّیه:

درباره وجه تسمیه آن اختلاف است. از تحقیقاتی که درین زمینه بعمل آمده بر میاید که قدیمترین منبعی که در آن ازین سرزمین یاد شده کتاب اوستاست که در حدود 2500 سال ق.م . تدوین یافته است و در آن کلمه ای بصورت « فراداتا» به رودخانه ای اطلاق گردیده که از میان آن میگذرد و ما آنرا فراه رود مینامیم.

عده ای کلمه فراه را با کلمات فرّ و فرّخ همریشه دانسته اند که شکوه و جلال را معنی میدهد، ولی احمد علی کهزاد مورخ فقید افغانستان در صفحه 128 مجله آریانا مینویسد که فراداتا نام اوستایی فراه رود مرکب از دو حصه (فرا- و – داتا) است که اولی فرّ و شکوه  و دومی داد وعدل را معنی دارد و بصورت ترکیب معنی مجازی یا اصطلاحی آن اشاره به آبادی وسرسبزی است که در اثر این رودخانه نصیب این منطقه گردیده است.(3)

ابراهیم پورداود دانشمند ایرانی که برکتاب اوستا شرح نوشته است مینویسد:

« فراداتا اسم وادی است که امروز به فراه رود معروفست و اسم شهر فراه نیز ماخوذ از نام این رود خانه است. » (4)

شهر فراه درطول تاریخش در جاهای مختلف و به اشکال مختلف بنا گردیده است.

در قرن چهارم هجری دارای شصت دهکده بوده است چنانچه ابن حوقل جغرافی نویس عرب در اواسط این قرن مینویسد شهر فراه در جلگه پهناوری واقع شده خانه هایش از گل است و شصت دهکده دارد ، صاحب باغستان و کشتزارهای فراوان است و از آنجا میوه فراوان و مخصوصا خرما بدست می آید.(5)

درحدود هشتصد سال پیش ، یاقوت حموی درکتاب معروف خود معجم البلدان از فراه اینطور یاد کرده است: فره شهری است بزرگ در نواحی زرنج و روستاهایش به شصت دهکده میرسد.(6)

فریه سیاح قرن 19 که در سال 1848 میلادی از فراه دیدن نموده خرابه های جنوب رودخانه را در دره ای که از سه قسمت میان کوه واقع شده قدیمیترین شهر فراه میداند اما بنظر او این شهر مدتها قبل از اسکندر بنا شده است.(7)

برخی عقیده دارند که قدیمترین شهر فراه همان شهر کهنه پشت رود است که امروز از آن چز تپه و یک خندق چیزی باقی نمانده است.

عده ای نیز قدیمترین شهر و مرکز ولایت را شهرکهنه معروف به شهر فریدون میدانند. این شهر که تاکنون نیز برج و بارو های شکسته و نیمه  فروریخته اش میتواند انسان را محو شکوه و جلال روزگاران گذشته اش نماید در متون عهد تیموری و صفوی بنام قلعه داوری یاد شده و عده ای معتقدند که این شهر در عصر فریدون و بامر فریدون پادشاه پیشدادی آریانای باستان بنا گردیده و همانطورکه گفته شد آنرا بنام شهر فریدون یاد میکنند و نام فراه را نیز ماخوذ از نام فریدون میدانند.

 

 

3.    آثار باستانی و ساحات تفریحی:

در شهر فراه آثار باستانی و تاریخی وجود دارد که از دیدن برخی از آنها، به انسان شگفتی و حیرت دست میدهدکه از جمله میتوان به ساختمان عظیم کافر قلعه منسوب به کک کهزاد که بر کمر کوه احداث گردیده است اشاره کرد.

شهر فراه با آنکه تفریحگاه های زیادی ندارد با آنهم باغ پل، باغ کافی و باغ نو از بهترین نقاط تفریحی آن بشمار میرود که مردم روزمره و در تعطیلات هفتگی شان از آن ها استفاده میکنند.

 

4.          برجستگی ها، نقاط هموار و رودخانه ها:

 

کوه خاکسفید، کوه مالمند و سیاه کوه بعنوان عمده ترین برجستگی های فراه و ریگستان تگ، دشت بابوس و دشت بکواه بحیث ساحات هموار و صحرایی آن شناخته شده است. دریای فراه رود، رود خسپاس، رود اناردره و هاروت رود از منابعی است که سرسبزی و شادابی این ولایت را مربوط به آنها دانسته اند.(8) 

شهر کنونی فراه از نظر وسعت با توجه به ساحه وسیعی که این ولایت در نقشه کشور اشغال نموده خیلی کوچک و محدود است و بیشتر مردم آن زندگی روستایی دارند.

 

5.    تقسیمات اداری:

ولایت فراه در تقسیمات اداری کشور به یازده ولسوالی تقسیم گردیده است که هریک آن قرار ذیل است:

1.    ولسوالی اناردره

2.    ولسوالی بکواه

3.    ولسوالی پشت رود

4.    ولسوالی پشت کوه

5.    ولسوالی شیب کوه

6.    ولسوالی جوین

7.    ولسوالی خاکسفید

8.    ولسوالی بالابلوک

9.    ولسوالی گلستان

      10ولسوالی پرچمن

 

 

 

  ابونصر فراهی؛

 

بزرگ اما ناشناخته

 

 

 

 

 

 

 

اگرکسی گشتی در شهر فراه زده باشد و به تابلوهای این شهرتوجه کرده باشد، بخوبی میداند که از لیسه گرفته تا شرکت های ترانسپورتی وبندرتجارتی و مرکز فرهنگی و... به نام زیبای شیخ ابونصر فراهی مسمی گشته است و این خود بیانگرآن است که او جایگاهی بس رفیع درقلوب همشهریانش دارد.

آرامگاه شیخ در قریۀ رج، زیارتگاه خاص وعام است. و روزانه دهها زایر با حضورشان در مقبره اش به این شیخ بزرگ ادای احترام می گذارند.

متأسفانه اغلب مردم فراه آشنایی چندانی با شخصیت علمی آن  بزرگوار ندارند و حتی بسیاری از دانش پژوهان ما از او چیز زیادی نمی دانند.

شوربختانه اطلاعات زیادی از زندگی شیخ ابونصر فراهی در منابع تاریخی نیامده، با این حال نگارنده کوشیده تا حد امکان داشته های خویش را که از اینجا و آنجا جمع آورده درین مقاله گرد آورد.

نام کوچک ابونصر به درستی معلوم نیست. بعضی محمد، بعضی محمود و حتی بعضی مسعود نوشته اند. همگان در کنیه او « ابونصر» اتفاق نظر دارند و لقبش را هم بدرالدین گفته اند. کنیۀ پدرش هم ابوبکرذکرشده است. تاریخ تولدش به درستی معلوم نیست اما تاریخ سیستان او را معاصر یمین الدوله بهرام شاه بن حرب ( متوفی 618 ) می داند. و حتی شعری را به او نسبت می دهند که درمدح بهرام شاه سروده است و بعضی هم این شعر را از آن امام شرف الدین محمد دانشمند فراهی می دانند.

 

 

مقام علمی شیخ ابونصر فراهی

 

هرچند از کیف و کان زندگی شیخ اطلاعات جامعی در دست نیست، اما از قراین چنین برمی آید که او از مقام والایی در علم و معرفت و ادب و فقه برخوردار بوده است.

ابونصر فراهی فقیهی بلند مرتبه بوده منظومه ای بنام « لمعة النور» در فقه دارد و منظومۀ دیگری بنام « ذات العقدین » بدو منسوب است.

اما شهرت علمی او بیشترمدیون اثر معروفش « نصاب الصبیان » است ، که در نوع خود اثری گران سنگ و ذی قیمت است .

در حقیقت ابونصر فراهی اولین کسی است که توانسته فرهنگ دوسویه عربی ـ دری را تألیف نماید. و مهمتر از همه این که او توانسته با طبع وقادش آثارش را در قالب نظم که حفظ آن برای دانش آموزان آسانتر است در بیاورد.

دوصد بیتی که او درنصاب الصبیان گرد آورده از جمله ابیاتی است که قرنها د رمکاتب مدارس افغانستان و کشورهای همجواربه عنوان کتاب درسی استفاده میشده وحتی هم اکنون هم د رحوزه ها ی ایران و افغانستان تدریس می  شود.

از این اثر مشهور نسخه هایی درکتابخانۀ ملی ایران به شماره (474) موجود است. علاوه برآن نسخ دیگری به نامهای دیگری چون نسخۀ کتابخانۀ نخجوانی تبریر، فهرست حجیات موصل، نسخه ی کتابخانه ی دهخدا، نسخه ی کتابخانه ی سید حیسن شهشهانی در تهران ، نسخۀ مربوط دکتر اقبال و... فعلاً موجود است.

نصاب الصبیان بارها در کشورهای افغانستان، ایران، هندوستان، عثمانی و حتی ترکستان شرقی چاپ شده است.

به تقلید از این کتاب نصاب های فراوانی نوشته شده که ذکرشان مجالی دیگر می طلبد.

اما این کتاب توسط دانشمندان زیادی شرح شده است .

شرح « ریاض الفتیان» ابن حسام در نیمه ی نخست سدۀ هشتم ، شرح « رافع النصاب» از احمد بن الفقیه (818) ، « کنزالفنون» از یک دانشمند در هند در سدۀ یازدهم از جملۀ دهها شروح و تعلیقاتی است که بر این اثر گرانبها نگاشته شده است.

 

ماخذ براي فراه نما: فراه دات كام

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:3 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

 

فراه دیروز

نویسنده: مختار (راهب)

ولایت فراه در عصر تیموریان جزیی از ولایت هرات و خواهی نخواهی از مزایای فرهنگ و تمدن درخشان آن دوره برخوردار بوده است.

ولایت فراه از عهد امیر شیرعلی خان الی دوران امیرحبیب الله خان منحیث یک ولایت بزرگ (که ولایت نیمروز نیز جزِ آن بود) به حساب می آمد. ولی در دوران حکومت امان الله خان به حیث حکومت اعلی فراه نامیده شد.

در سال ۱۳۴۱ خورشیدی دوباره به حیث ولایت فراه رسمیت یافت و عبدالعزیز خان منحیث والی آن تعیین گردید. در سال ۱۳۴۳شمسی، ولایت نیمروز منحیث یک ولایت جداگانه، از آن مجزا گردید.

مرکز حکومت داری در ولایت فراه تا حدود یکصد سال قبل در داخل شهر کهنه (قلعه فریدون) قرار داشته و بازار فراه (شهر فراه) نیز در داخل همین قلعه بزرگ و تاریخی واقع بود.

در داخل این قلعه وسیع، علاوه بر شصت دربند دوکان (تجار و کسبه کار مختلف) ساختمانهای حکمرانی، قضایی، خزانه داری، نظارت خانه و غیره، مطابق ایجابات زمان، به شکل خامه و گلی وجود داشته است.

حصارها و دیوار های متذکره اکنون در حال فروپاشی بوده و بعضاً به تپه های خاکی مبدل شده اند.

در سال ۱۳۰۹- زمان حکومت محمد نادر شاه در کابل، نایب سالار محمد انورخان، به حیث نایب الحکومه و نایب سالار (مسؤول نظامی و ملکی دولتی ) فراه تعیین گردیدند.

نامبرده، بازار فراه را از داخل قلعه فریدون بیرون کشیده و در موقعیت کنونی، بازار جدیدی را در دو کنار جاده عمومی اعمار نمود. بدین ترتیب شهر جدید فراه در موقعیت فعلی، توسط نایب سالار محمد انورخان در سال ۱۳۰۹ تأسیس گردید.

در شهر جدید علاوه بر دوکانها، سرای ها، گاراج ها، مسجد جامع مرکزی، هوتل سرکاری، مکتب شیخ ابونصر فراهی، مخابرات و تعمیر نایب الحکومتی (تعمیر سابقه معارف) نیز اعمار گردید.

در سال ۱۳۱۸- حاکم اعلی عبدالصمدخان، در غرب شهر فراه در کنار دریای فراهرود باغ بزرگ و زیبایی را بنام «باغ پل» آباد نمود.

این باغ به مساحت (۵۰ جریب زمین) تقریبا ۴ کیلومتر از شهر فاصله داشته و به تفریحگاه عمومی شهر مبدل گردید.

عبدالصمد خان از باغ پل الی شهر فراه، در دو کنار جاده عمومی نیز، نهال نشانی نموده که درختان تنومند آن تاکنون نیز سرسبز و پابرجاست.

طی هشتاد سال گذشته حدود چهل نفر حاکمان اعلی و والیان متعدد در ولایت فراه ایفای وظیفه نموده اند که ذیلاْ از آنان نام می بریم:

  1. نایب سالار محمد انور خان ۱۳۱۰
  2. حاکم اعلی عبدالصمد خان ۱۳۱۸
  3. حاکم اعلی عبدالعلی خان ۱۳۲۲
  4. حاکم اعلی سید آقا خان ۱۳۲۴
  5. حاکم اعلی سید عبدالله خان ۱۳۲۷
  6. حاکم اعلی محمد صدیق خان ۱۳۳۶
  7. حاکم اعلی سعادت خان ۱۳۳۸
  8. حاکم اعلی محمد طاهرخان ۱۳۴۰
  9. حاکم اعلی بعداً والی عبدالعزیزخان ۱۳۴۲
  10. محمد ناصر کشاورز والی  ۱۳۴۴
  11. محمد بشیر لودین والی ۱۳۴۶
  12. سید محمد قاسم ۱۳۴۸
  13. محمد عالم نوابی ۱۳۵۱
  14. سید محمد داود ۱۳۵۲
  15. عزیزالله خوگیانی ۱۳۵۴
  16. عبدالکریم خان ۱۳۵۵
  17. خوازک زلمی ۱۳۵۶
  18. لعل پاشاه عالمی ۱۳۵۷
  19. آقا گل بائس ۱۳۵۷
  20. خان محرالدین خان ۱۳۵۷
  21. الله داد طوفان ۱۳۵۸
  22. محمد رحمن کارگر ۱۳۵۸
  23. عبدالغنی بکتاش ۱۳۵۹
  24. نوراحمد عزیزی ۱۳۶۰
  25. فتح محمد احمدی ۱۳۶۲
  26. مولوی محمد مصطفی ۱۳۶۵
  27. گل محمد کوهشان ۱۳۶۷
  28. غلام جیلانی دقیق ۱۳۶۹
  29. شیراحمد سناتور ۱۳۷۲
  30. عبدالعزیزخان شیندندی ۱۳۷۳
  31. سید غیاث الدین ۱۳۷۴
  32. شیرملنگ ۱۳۷۴
  33. ملا سید محمد ۱۳۷۵
  34. انجینر عبدالحی نعمتی ۱۳۸۱
  35. محمد یوسف بشیر بغلانی ۱۳۸۳
  36. اسدالله فلاح ۱۳۸۴
  37. عزت الله واصفی ۱۳۸۴
  38. عبدالصمد استانکزی ۱۳۸۵
  39. مولوی محی الدین بلوچ ۱۳۸۶
  40.  
  1. روح الامین ۱۳۸۷

 

ولایت فراه تا سال ۱۳۴۳- که شاهراه عمومی مواصلاتی کابل- هرات از مرکز فراه می گذشت رونق خوب داشت، ولی با احداث شاهراه جدید اسفالت کابل- هرات (۱۳۴۳) مرکز فراه حدود ۷۳ کیلومتر از این شاهراه دور واقع شد که این کار بزرگترین صدمه اقتصادی، اجتماعی و عمرانی را بالای فراه وارد نمود.

 

علاوتاً، ولایت فراه تا سال ۱۳۴۲دارای یک فرقه بزرگ عسکری بود که در شمال شهر (در باغ فرقه) قرار داشت. این فرقه عسکری با داشتن صدها افسر و سرباز در امور عمرانی، آبادی، سرسبزی و بالآخره خرید و فروش امتعه بازار تأثیر بسزایی داشت که متأسفانه در سال ۱۳۴۲ فرقه متذکره به ولایت قندهار منتقل گردید و باغ  بزرگ و زیبای آن به مرور زمان متروک و نابود شد. 

در سال ۱۳۵۰- در اثر بارندگی های متواتر و سرازیر شدن یک سیلاب مدهش در داخل شهر فراه، صدها منزل رهایشی، دکان، سرای و ساختمان مردم منهدم و خسارات جبران ناپذیری بر اقتصاد مردم وارد شد.

خشکسالی های شدید سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۹- مردم اینولایت را با فقر و مشکلات شدیدی مواجه نموده و باعث ضایع شدن باغات و درختان بیشمار گردید.

در سال ۱۳۵۱- زمانیکه محمد عالم نوابی والی فراه بود، بنابر پافشاری نامبرده، مرکز ولایت فراه از شهر فراه به فراهرود انتقال داده شد؛ و بدین ترتیب شهر فراه از ادارات دولتی خالی و به یک ولسوالی مبدل گردید.

از آنجاییکه ولایت فراه در همسایگی با کشور ج. ا. ایران قرار دارد؛ طی سی سال گذشته، به نسبت جنگ های داخلی، کتله های عظیم مردم فراه به آن کشور مهاجرت نمودند، که این کار باعث ویرانی و تخریب بسیاری از قراء، باغ ها، کاریزها، سربندها و راه های مواصلاتی در این ولایت شد.

 

نقشه شهر فراه در سال ۱۳۵۱ (بعد از سیلاب مدهش همان سال) توسط اروین گروتس باخ.

ماخذ: فراه دات كام

 

 

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 4:57 PM | نویسنده : بريالي محمدي

خاطرات یک سیاح

فراه ( 165 ) سال قبل

        تهیه و ترتیب: عبدالرحمن وقار (جوینی)

ماخذ: فرا دات كام

 

  جی پی فریه در سال 1845 م 1261 هـ. ش دوباره از فرانسه به مقصد ایران حرکت کرد. ابتدا به بغداد و سپس به ایران آمد. شهرهای ایران از جمله تهران را گش و از طریق مشهد وارد افغانستان شد. وزیر یارمحمد خان الکوزی حاکم مقتدر هرات او را در محضرش کمک نمود سفر او بکشور ما مصادف به تهاجمات انگلیس در خاک ما بود.

بهرصورت حاصل این مسافرت های پر از ماجرا و خطر فریه کتابیست تحت عنوان

« سفر با کاروان و سرگردانی در ایران، افغانستان، ترکستان و بلوچستان » که کتاب مذکور به فرانسه و انگلیسی چاپ شده است.

یک بخش این کتاب مربوط  به سفر او در سیستانست. نامبرده از سیستان هم به هرات و هم به قندهار در دو نوبت از مسیر فراه سفر کرده است خاطرات سفر از آنزمان مفصل و طویل است. اما ما شرح اطلاعات تاریخی او را در مورد تاریخ فراه و خصوصاً سرگذشت قلعه فریدون جالب تر یافتیم، ترجیع دادیم تا در مجله فراداتا به چاپ برسانیم.

 دو شهر به فاصله یک ساعت راه از یکدیگر هر دو نام فراه دارند. شهر قدیمی تر که قبل از زمان اسکندر ساخته شده، به فاصله نیم ساعت راه، جنوب رود فراه در وسط یک دشت واقع شده که از سه طرف با برآمدگی ها رشته کوهای پارو پامیسوس محاط است. این کوهها مشرف به ورودی شهر هستند. سنت جنوبی شهر باز و مشرف به افق دشت است. و در همین سمت، ابتدا دو یا سه تپه مجزا در جلوی دهانه هلمند، سپس دریاچۀ رستم و آنگاه دشت سیستان واقع است. شهر جدید فراه به شکل متوازی الضلاع بوده و در جهت شمال به جنوب قرار دارد. مساحت آن  نیم فرسخ می باشد.

 

بجز اختلاف در اندازه، شهر جدید فراه مشابه هرات و مانند آن با خاکریزهای عظیمی محاط می باشد که مخلوط خاک و خرده چوب است و یک راه سرپوشیده دور تا دور آن از بیرون ساخته شده است. ارتفاع خاکریز از 35 تا 40 فوت بوده و در بالای آن برج های بسیاری وجود دارند که با پرده های به هم وصل هستند. خاکریز به حدی سفت است که نیزه در آن فرو نمی رود چند فرماندار تصمیم گرفته اند که آنرا خاک برداری کنند ولی مؤفق نشده اند. حتی آب بستنبه آن نیز باعث نرمی نمی شود فقط دوچیز در آن تأثیر دارد یکی سرکه و دیگری ذوب برف است. اما سادات ملکوت پسر شاه کامران، حاکم قبلی فراه مرا مطمئن ساخت که آنطرف ها به ندرت برف می بارد . وقتی برف ذوب می شود وقتی برف ذوب می شود خاک نرم میگردد ولی با اولین تابش آفتاب و تبخیر آب سخت تر از قبل می شود. روایات موجود است به داستان ذوب برف اشاره می کند ولی سکنه محلی تقریباً جز یک بار در قرن نمی تواند اثر ذوب برف را به چشم خود به بیند.

     یک کانال عمیق و عریض بیرون خاکریز وجود دارد که به دلخوا می توان آنرا پر آب کرد. این کانال خط دفاعی اول قبل از خاکریز است. ارگ جائی در گوشۀ شمالی را اشغال می کند. شهر دو دروازه دارد یکی دروازۀ هرات در مرکز ضلع شمالی و دیگری دروازۀ قندهار درست تقطۀ مقابل آن در ضلع جنوبی می باشد.

    روایات باستانی که تا امروز سینه به سینه نقل شده در یک مسئله متفق القول می باشد و آن اینکه فراه شهری بسیار قدیمی است و تا اشغال آن توسط قوای چنگیز خان بسیار آباد بوده است. 

 

چنگیزخان تمام خانه را ویران کرد اما هر چه کرد نتوانست استحکامات را از بین ببرد و آن ها به همان محکمی که امروز هستند باقی ماندند. فاتح مغول بعضی سکنه را بخشید ولی آنها را به محل دیگری به فاصله یک ساعت راه در جهت شمالی به ساحل راست رودخانه منتقل کرد. محل جدید نیم ساعت راه از رودخانه فاصله داشت. اگر بتوان از روی خرابه های موجود قضاوت کرد محل جدید شهری بزرگ بوده است. آثار قلعه، استحکامات و بسیاری متعلقات دیگری شهر جدید هنوز باقی مانده که روی یک تپۀ بزرگ قرار دارند اما تمام خانه ها ویران شده است و زمین پوشش ضخیمی از بوته و خاربن دارد، که مخفی گاه خوبی برای انواع شکارها به ویژه خرگوش، با قرقره و کبک است. تعداد کثیری آجرهای پخته تقریباً بطول 3 فوت و 4 اینچ در حول و حوش محل قصر ریخته اند. بی تردید محل اصلی کاربرد آنها قسمت های داخلی شهر بوده و از تزئینات روی آنها معلوم است که از نوع خط میخی هستند.

         آشکار است که آجر ها زمانی تعلق به مغاره های شهر باستانی داشته است و بقایای آن ها از شهر قدیم جمع آوری شده و در ساختن شهر جدید به دستور چنگیز خان مورد استفاده قرار گرفته اند. شهر جدید بسرعت رشد کرد و بزودی تبدیل به یکی از مهمترین شهر های سیستان شد. این وضع تا زمان شاه عباس کبیر ادامه داشت تا اینکه آن پادشاه دستور داد شهر را محاصره کردند مقاومت اهالی شهر               و طولانی بود ولی بالاخره در اثر حملات شدید، شهر و غارت شد. سکنه شهر مجدداً به استحکامات  شهر قدیمی پناه بردند و مصائب ناشی از آن جنگ به زودی فراموش شد و زندگی از نو دائر گردید این شهر تا پایان حکومت سلسله صفوی در رونق و صفا به حیات خود ادامه داد.

     نادر شاه افشار حتی قبل از اینکه شهر را کاملاً  ویران کند آنرا تحت نفوذ خود در آورده بود. با این همه محاصره شهر و جنگی خونین و طولانی آغاز شد در طول این جنگ شهر فراه حدود دو ثلث سکنۀ خود را از دست داد حتی امروز در پاشنه های داخلی خاکریز دور شهر آثار فرورفتگی های دود گرفته ای دیده می شود که از اصابت گلوله های توپ خانۀ نادر شاه بوجود آمده اند. در بیرون شهر، به فاصلۀ کمی از دو گوشۀ شمالی، آثار دو          عظیم دیده می شود که در آن جنگ حفره کرده بودند تا از آنجا بتوانند زیر دیوار شهر را خالی کرده و منفجر کنند مشاهده می شود که این نقب ها از نظر علمی بسیار خوب طراحی شده اند و در واقع بهتر از آن هستند که مهندسین آن زمان ایران می توانستند بسازند. احتمالاً آن ها تحت نظارت مهندسین فرانسوی سپاه نارشاه ساخته شده بودند.

         از آن زمان به بعد شهر فراه به دفعات توسط تاتاریها، ایرانی ها و افغان ها تصرف و اشغال شد و در نتیجه به تدریج توان و رونق شهر به افوال گرائید. در سال 1337 م 1216 ش جمعیت فراه حدود 6000 نفر بود اما یکسال بعد از آن سردار محمد صادق خان به دستور پدرش، شهر را با یک عده سواره نظام محاصره و تصرف کرد. و سکنه را به قندهار کوچ داداین عمل به منظور آن صورت گرفت که شاید توجه محمدشاه هرات را محاصره کرده و در شرف تصرف آن بود و قتی شاه ایران نتوانست هرات را فتح کند و دست خالی به ایران برگشت قوای قندهار به گرشک عقب نشینی کرد و فراه که از سکنۀ خود محروم شده بود مجدداًَ به سیطره حاکم هرات در آمد. در حال حاضر بیش از 60 خانه در داخل شهر و جود ندارد. در حالی که شهر می تواند به راحتی 4500 نفر را در خود جای دهد. اغلب خانه ها ویران و متروک افتاده اند و دود پراگندۀ که اینجا و آنجا از خانه های مسکون بلند می شود تنها نشانۀ وجود انسان درین شهر مرده محسوب می شود. بازارهای شهر که از این دروازه تا آن دروازه کشیده شده بودند امروزه تنها از خرابه ها و پی ها باقی مانده قابل تشخیص اند استخرهای بزرگ که در تابستان خشک هستند دور تا دور داخل شهر کشیده شده اند. و منابع خوبی جهت تجمع نمک بشمار می روند. از این، اصلاح یارمحمد خان برای تولید باروت استفاده می کند.

         شهر فراه مثال خوبی برای نشان دادن مشکلات             مطلب قطعی در جغرافیای آسیای مرکزی است. جائی که امروزه می توانست یک مرکز آباد و پر رونق تجمع جمعیت باشد. یکروزه تبدیل به بیابان شده است. افغان ها به حدی به تغییرات و جا به جائی های ناگهانی و اجباری عادت کرده اند که هرگز خود را به خاک وابسته نمی سازند خانه ای آنها کشور شان است. در عرض دو روز یک خانوار خانه مناسبی از گل با سقف  و درب چوبی می سازد و در آن زندگی می کند. و سهولت و سرعت انجام این کار نشان می دهد که آنها تا چه حد برای تغیر مکان زندگی آمادگی دارند، آنها می بینند که با چه سهولتی شهر ها ایجاد می شوند و سپس از بین می روند. بدون آنکه اثری از خود باقی گذارند. بس شهرهای که مسافران از آنها نام می برند در حالی که مسافران قبلی اثری از وجود آنها ندیده بودند و برعکس چه شهرهای که سیاحان قبلی می بینند و سیاحان قبلی می بینند و سیاحان بعدی اثری از آنها پیدا نمی کنند. تعجب آور نخواهد بود اگر سیاحان اروپائی که بلافاصله بعد از من به فراه سفر خواهند کرد یا اثری از این شهر نه بینند یا اینکه آنرا بسیار پر رونق و آباد بیابند. تمایل و هوس فرمانروایان برای برای جابجا و بنیان کن کردن تمام سکنۀ یک محل یا یک قوم چنان امر محاسبه و برآورد تعداد سکنه مراکز جمعیت در آسیای مرکزی را مشکل کرده که این برآورد قطعاً هرگز به دقت عملی نخواهد شد ارقام جمیعت یک منطقه ممکن است در عرض یکروز در مقیاس هزاران نفر تغیر کند هیچ رقمی قطعی تلقی نمی شود. هیچ آماری قابل اتکاء نیست و همه چیز اعم از تعداد جمعیت و هر چیز دیگر در معرض تغیر و تحول است. از آزادی، و حقوق مدنی کوچکترین نشانی به عنوان حقوق مرد دراین سرزمین وجود ندارد. تنها چیزی است که غالب است حق روز شجاعت است. مفاهیم آزادی این مردم در بی نظمی، هرج و مرج قتل و غارت بوده و سیاست بزرگان آن ها مبتنی بر فریب دوست و دشمن و تصرف مالکیت و دارائی شان است هر چه باشد حکام و رعایا در خور هم هستند، زیرا ارگ فرمانروایان زور بکار بردند مردم چیزی به عنوان مالیات نخواهند پرداخت آنها انقلاب           به خطر انداختن جان و مال و آزادی زن را، در پرداختن مالیت حقه بصورت داوطلبانه ترجیح می دهند. مالیات گیری در افغانستان همیشه با کشمکش و جدال بین مالیات دهنده و مالیات گیرنده توأم بوده و هرگز بصورت مسالمت آمیز یا داوطلبانه انجام نمی شود.

      به هر حال شهر فراه همین ساختمان های خرابه است. ولی از نظر نظامی فوق العاده اهمیت دارد. احرار مستمر اجیران افغان به تسلط برین شهر دلیل اهمیت آن است هر کس که این شهر را در دست داشته باشد یک پایش در قندهار و وپای دیگرش در هرات بوده و دروازۀ شمالی سیستان را تحت تسلط دارد. اگر ایرانیان یا روسها روزی بخواهند به امپراتوری هند بریتانیه حمله کنند قطعاً تسلط بر شهر فراه بر ایشان حیاتی خواهد بود.

       برای جلوگیری از  اطاله کلام نوشتۀ فریه را در اینجا خاتمه داده و برای نشر باقی خاطرات و نظریات وی خوانندگان محترم را منتظر می گذاریم.

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

صفحه قبل 1 صفحه بعد

  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ